حرفهای دل یک نفر

کی گفته عاشقی گناهه کی گفته هر کی عاشق شد باید بمیره اخه چرا عاشقا به هم نمیرسن

حرفهای دل یک نفر

کی گفته عاشقی گناهه کی گفته هر کی عاشق شد باید بمیره اخه چرا عاشقا به هم نمیرسن

عشق

عشق چیست که همه از ان میگویند ؟

ش= شلاق زمانه     ق=قصاص روزگار     ع=عبرت زندگی  

اما صد افسوس که شلاق زمانه را خوردم قصاص روزگار را کشیدم اما عبرت نگرفتم


اسمونی

یک شب خوب تو اسمون /یه ستاره چشمک زنون/ 

 

خندید و گفت کنارتم تا اخرش تا پای جون/  

ستاره ی قشنگی بود /اروم و ناز مهربون /ستاره شد عشق منو منم 

 

 شدم عاشق اون /اما زیاد طول نکشید/عشق منوستاره جون / 

 

ابری اومد ستاره رو/دزدید و برد نامهربون /حالا شبا به یاد اون /  

 

زل میزنم به اسمون/تا یه وقتی نگام کنه/ 

 

بهم بگه دوست دارم تاپای جون   

 

  

زود تصمیم نگیر

پسر میگه من عاشقتم میخوام باهات ازدواج کنم   

دختر:خونه داری؟ 

 

پسر:نه ...

 

دختر حرفشو قطع میکنه و میگه بی ام وی داری؟ 

 

 پسر :نه... 

 

-چقدر حقوق میگیری؟ 

 

-حقوق ندارم اخه ..... 

 

دختر :برو گم شو چه فکر کردی به من پیشنهاد دادی؟ومیره 

 

پسر با خودش میگه: من چندتا ویلا دارم خونه واسه چی؟ 

 

یه پوروشه با بنز دارم بی ام و  دوست ندارم 

 

چه جوری حقوق بگیرم وقتی خودم مدیر شرکتم؟ 

 

 

دخترا توروخدا زود تصمیم نگیرین

....

تا حالا توجه کردین که هیچ وقت عاشقا بهم نمیرسن هرکی که عاشق کسی باشه به طریقی از هم جدا میشن 

حتی تو قصه ها و داستانها هم اینطوریه مثلا شیرین و فرهاد یا لیلی و  مجنون هیچ کدوم به هم نریسیدن این یه حقیقت تلخه

خسته

دلم گرفته از ادما که میگن دوست دارم اما معنی شون یه دونست  

از اونایی که می خوان مال اونا باشی اما خودشون ال تو نیستن  

از اوانایی که زیر بارون برات میمیرن اما وقتی افتاب میشه همه چیز از یادشون میره 

مرگ

مرگ 

 

مرا در تابوت سیاهی بگذارید تابدانندزندگی ام سیاه بود   

 

دست هایم را باز بگذارید تا بدانند کسی را میخواستم 

  

 اما   

بدست نیاوردم چشم هایم را باز بگذارید تا بدانند چشم به  

 

راه  

کسی بودم به جای گل وسنگ روی قبرم اب و یخ  

 

بگذارید  

 

تا در سپیده دم اب شود م ومرا به یاد عشقم بیدار کند

مجنون

یک شبی مجنون نمازش را شکست


بــی وضــــو در کوچـــه لیلا نشســـت


عشق آن شب مست مستش کرده بود


فــــارغ از جـــام الــستــش کــــرده بــــود


ســجـده ای زد بـــر لــــب درگــاه او


پــــُر ز لـــیلــا شـــــد دل پـــــر آه او


گـــفت یا رب از چه خوارم کرده ای


بــــر صلیب عـــشق دارم کرده ای


جـــــام لیلا را به دسـتـم داده ای


وندر این بازی شــکستم داده ای


نشتر عشقش به جانم می زنی


دردم از لیـلاســـــت آنم می زنی


خسته ام زین عشق، دل خونم نکن


من کـــه مجنونم تو مــــجنونم نــکن


مــــرد ایــــن بـــازیــچـه دیگر نیستم


این تو و لـــیلای تو... مــــن نیستم


گــــفت ای دیــوانه لــیلایــــــت منم


در رگ پنهان و پـــیــدایـــت منـــــم


ســــالها بــــا جــــور لیلا ســـاختی


من کنارت بـــــودم و نـــشناخـــتی


عــشق لــــیلا در دلـــت انـــداختم


صد قمــــار عشق یکجا بـــاخـــتم


کـــــردمـــت آواره صــــحرا نـــــشد


گفتم عاقل می شوی اما نــشد


سوختم در حسرت یک یـا ربــت


غیر لیلا بــــــر نــــیــامد از لــبت


روز و شب او را صـــدا کردی ولی


دیدم امشب با مـنی گفتم بلی


مطمئن بودم به من سر می زنی


در حــــــریم خانه ام در می زنی


حــــال این لیلا که خوارت کرده بود


درس عشقش بی قرارت کرده بود


مرد راهش بـــاش تا شاهت کنم


صد چو لیلا کشته در راهت کنم

کاشکی

کاشکی تو نگاه اخر عشق رو تو چشام میدیدی تو چه  

   

کردی با دل من عشقمو انگار ندیدی قلب تو انگار 

نشنیده  

 

التماس اون چشامو تو چه کردی با دل من ندیدی غم  

 

نگامو به دلم مونده یه بار یه روزی یه جایی بگی   

 

میخوامت بگی فقط واسه من عزیزی و من چشام  

بنامت  

  

به دلم مونده یه بار یه جایی بگی میخوامت  

عشق

بحری است بحر عشق که هیچ کناره نیست 

 

انجاجزان که جان بسپارند چاره نیست  

  

هردم که دل به عشق دهی خوش دمی بود  

 

درکارخیرحاجت هیچ استخاره نیست   

  

اورابه چشم پاک دید چون هلال    

 

هردیده جای جلوه ان ماهپاره نیست

سلام

سلام به همه ی دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه 

اینجا اومدم تا حرفای دلم رو بزنم  

فقط اخرش نظر یادتون نه ره